پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

حرفهای شما

بریدا- حرفهای شما

 

همونطور که گفته بودم آخرین پست بریدا حرفهای خود شماست راجع به این کتاب که لطف کردید و در بخش نظرات نوشتین. متشکرم از اظهار لطف همتون

 

توت کوچولو (سحر عزیز)

مطلبت خیلی قشنگ بود دامون جون جووووووونم! من این کتاب رو نخوندم باید برم بخونمش حتما!!
خوشم اومد!!

 

خاطره (که خیلی وقته نیست!!!)

از آخرین دفعه ای که بریدا رو خوندم خیلی میگذره
اما هوس کردم دوباره بخونم

 

دختر بهار (که همیشه منو با مهربونیهاش شرمنده میکنه)

این کتاب را خیلی دوست داشتم. به امانت به عزیزی دادمش که او را هم خیلی دوست داشتم. دیگر آن عزیز را ندیدم و کتاب بریدای من هم دیگر دوباره به دستم نرسید. حتما دوباره آنرا خواهم خرید.
چون کتاب را ندارم نمی توانم جملات را دقیق بنویسیم. اما جایی نامزد بریدا درباره ستارگان حرف می زند (و اینکه بسیاری ستارگان که سالهاست  خاموش شده اند را ما با نورهایی که قبلا از خود ساطع کرده اند می بینیم و ستارگانی که وجود دارند ولی هنوز نورشان به چشم ما نرسیده را نمی بینیم.) من خیلی دوست داشتم.

 

مهندس تایماز!! (اسم که ننوشته بودی! درست حدس زدم؟!)

چند روز پیش داشتم ایمیلهایی رو که برای یه دوست نوشته بودم میخوندم. وقتی این پستت رو دیدم یاد یه جمله که توی اون ایمیلها نوشته بودم افتادم. نوشته بودم : ..... از این هم بدم میاد. یه جور متفاوت نشون دادن خود از راه نسبت دادن یه صفت نه چندان خوب به خودمون ........  من خودم یه پا بریدا هستم بدون اینکه بدونم این بریدا اسم کتابه یا اسم نویسنده کتاب !!!
واقعا ما چرا اینقدر سرگشته و متوهم شدیم؟ چرا همه دوست دارن خودشون رو طوری نشون بدن که جامعه سنتی ما اون رو بد میدونستن؟ این بحث خیلی مفصله و باید یه روز یه پنبه اساسی از این موضوع بزنم.

 

سحر (Someone) با نظرات و حرفهای قشنگش
گزیده کاملی بود ..
دیگه کتاب را نمی خواد بخونم ...

 

و اما نازنین...

رفتم دنبال کتاب بریدا توی کتابخونم گشتم پیداش نکردم و به خودم و شلوغی اتاقم لعنت فرستادم دو سالی میشه که خوندمش اما بعضی جاهاشو که یادم مونده میگم:اونجایی که بریدا به کارت ها خیره میشد و هیچ نتیجه ای نمیگرفت و وقتی نتیجه گرفت که حواسش به جای دیگه ای پرت شد...میدونی؟وقتی که ما ذهنمونو فقط حول یک محور میچرخونیم باعث میشه که توی اون موضوع نتیجه ای نگیریم حداقل من یکی که این موردو تجربه داشتم....و یه قسمت اخر رو هم که تیکه رمانسی بود دوست داشتم.....اونجایی که بریدا برمیگرده پیش لارنس(لارنس بود اسمش اون استاد فیزیکه؟؟)
دامون عزیز یه پیشنهاد :حالا که بحث بریدا رو بستی میشه توی وبلاگت هر دفعه کسی کتابی رو بگه یا خودت پیشنهاد بدی همگی بخونیمش بعد بیایم نظرمونو راجع به اون کتاب بگیم؟

 

پ.ن: اگه کسی پیشنهادی داره توی نظرات بذاره. البته نازنین یه سری فکرای دیگه هم برای این بحث کتابخونی داره که به زودی خودش بهتون اطلاع میده!! فعلا منتظر باشیم!!!

 

نظرات 14 + ارسال نظر
خاطره چهارشنبه 17 مرداد 1386 ساعت 11:29 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com/

سلام
یه چیزی رو نفهمیدم...
؛که خیلی وقته نیست!!!

تایماز چهارشنبه 17 مرداد 1386 ساعت 11:48 ب.ظ http://orfales.blogsky.com

راستش فراموش کرده بودم اسممو بنویسم و درست موقعی متوجه شدم که انگشت سبابه فشارو به ماوس آورده بود!!
تو هم خوب برای قسمت آخر طرح ریختی هااااااا !! یاد مهران مدیری و پشت صحنه هاش افتادم

someone پنج‌شنبه 18 مرداد 1386 ساعت 12:20 ق.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام
کار جالبی کردی ...
الان اصلا سر حال نیستم ....
بعدن می یام پیشت دوباره

دختر بهار پنج‌شنبه 18 مرداد 1386 ساعت 10:41 ق.ظ http://dastanekootah.blogsky.com

سلام
همه نظرات جالب بود. منتظر خوندن قسمتهایی از یک کتاب دیگه به انتخاب تو هستم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 مرداد 1386 ساعت 11:24 ق.ظ

سلام من دعوتنامرو فرستادم تو هم بفرست برای هر کی میخوای تایماز هم پست جالبی تو کلوپ نوشته

توت کوچولووووووووو پنج‌شنبه 18 مرداد 1386 ساعت 03:13 ب.ظ http://darkscare.blogsky.com

سلاااااام دامون جون!!

ایول با این کارت حال کردم!!

دامون آپم!!

۲ هفته نیستم میرم سفر!!

تاتا

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 مرداد 1386 ساعت 09:53 ب.ظ

من که میل زدم!

خانه وبلاگ نویسان جمعه 19 مرداد 1386 ساعت 12:05 ب.ظ http://0098351.blogfa.com

خانه وبلاگ نویسان استان یزد تشکیل می شود...
برای اطلاعات بیستر می توانید به وبلاگ زیر مراجعه کنید.
http://0098351.blogfa.com

نارنج جمعه 19 مرداد 1386 ساعت 01:52 ب.ظ

من میل زدم به همون ادرست دیگه...الان دوباره میفرستم این سومین باره راستی پست راز فال ورق رو گذاشتم اما رفت زیر پست تایماز بلاگ اسکای قاطی کرده

نارنج شنبه 20 مرداد 1386 ساعت 11:10 ق.ظ

امیدوارم که میل رسیده باشه یه چیزی بگم خندت میگیره اما من دیشب داشتم خواب میدیدم که هی دارم میل میزنم اما بهت نمیرسه چون به جای gmail زدم jmail الان که بیدار شدم خودم تنهایی کلی توی تختم به این خوابم خندیدم من به اون یاهو هم میل زدم راستی!!!!

نارنج شنبه 20 مرداد 1386 ساعت 11:36 ق.ظ http://naranj.blogsky.com

یادم رفت که بگم عیدت مبارک ببخشید الان میخوای کلمو بکنی اینقدر اینجا کامنت میذارم

نارنج یکشنبه 21 مرداد 1386 ساعت 12:53 ب.ظ http://naranj.blogsky.com

سلام من اپ کردم دعوتنامه رسید؟

someone دوشنبه 22 مرداد 1386 ساعت 12:14 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام
به روز هستم
با یک فریاااااااااااااد

خوشحال می شم بیای ...

نارنج دوشنبه 22 مرداد 1386 ساعت 01:19 ب.ظ

سلام
من موافقم اما باید نظر دیگران هم بدونیم الان میخوام به تینی زنگ بزنم نظرشو میپرسم بقیه هم که پستو میخونن راستی برای همون پستت کامنت گذاشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد