پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

۱۵ روز از زندگی ؟؟؟ روزه من

۱۵ روز برای خودت زندگی کن!!!

۸

هر کسی برای اینکه 15 روز برای خودش زندگی کنه یه دلیلی داره. اما اگه می خوایین دلیل منو بدونین باید بهتون بگم که:

این 15 روز پایه و اساس یه قوله. قولی که عمل کردن بهش مستلزم اینه که تو بتونی 15 روز برای خودت زندگی کنی!! و حالا که 8 روز گذشته کم کم به این نتیجه می رسم که مسیری که باید برای انجام اون قول طی بشه سخت تر از عمل کردن بهشه. خیلی سخت تر.

عقابی که بالهاشو سوزونده بود که برای همیشه با زمینیها باقی بمونه، به من قول پرواز داد و برای عمل کردن به قولش 15 روز فرصت خواست

حالا بعد 8 روز من دیگه کم کم به این نتیجه می رسم که اون  هم قولش رو فراموش کرده، هم مهلت 15 روزشو و هم منو!

 اما

من ادامه میدم.

 برای من دیگه مساله بودن یا نبودن تو نیست. آخه تو همیشه هستی حتی اگه نباشی!! کمیت بودنت خیلی وقته که مفهومشو برای من از دست داده. می خوای نباشی؟ خوب نباش!!!

اما

من ادامه میدم.

برای من دیگه مساله عمل کردن یا نکردن به قولت نیست. چون من از این بازی راضیم! از این بازی با اعداد. از زندگی کردن برای خودم

من ادامه میدم

نه برای 7 روز باقی مونده. که برای تمام عمرم!! این بازی رو تو شروع کردی اما

من ادامه میدم

و یادت باشه که

از هر روزی که دلت بخواد

می تونی به من ملحق شی

منتظرتم  

 

۱۵ روز از زندگی ؟؟؟ روزه من

۱۵ روز برای خودت زندگی کن!!!

۹

دیروز

دلم پر بود

پر از دلتنگی

پر از خشم

پر از کینه

برا کسی که باید باشه و نیست

چیزی ننوشتم

یه قایق ساختم

و همه اینارو سپردم بهش

و قایق رو سپردم به....

امشب رفتم و سری بهش زدم

توی اقیانوس حوضمون غرق شده بود!!!

 

۱۵ روز از زندگی ؟؟؟ روزه من

۱۵ روز برای خودت زندگی کن!!

۱۰

امروز که 5 روز از شروع این بازی میگذره دوست دارم بگم:

"من به تنها بودنم در مسیر کوچ خویش، از ابتدای بودنم در این دنیا تا انتهای نیستیم چنان یقین دارم که یک پرستو به تنها نبودن خود در مسیر کوچ زمستانه اش!

کرگدن شماره ۲ ممنون که این متن رو به من هدیه کردی

 

۱۵ روز از زندگی ؟؟؟ روزه من

۱۵ روز برای خودت زندگی کن!!!

۱۱

امروز، روز میلاد یه شقایقه

امروز، روز زادن زمینی یه که با آب رفتن خودش، تاکهاشو بارور کرده.

امروز، روز تولد اسطوره ایثار، محبت و قدرت منه

مادرم

تولدت مبارک

 

۱۵ روز از زندگی ؟؟؟ روزه من

۱۵ روز برای خودت زندگی کن

۱۲

... باش!!

کرگدن موجودیه که توی سیر تکاملی طبیعت جا مونده

کرگدن به دنیای ما تعلق نداره

کرگدن زشت نیست، معیار ما برای سنجیدن زیبایی یه چیزه دیگه ست

کرگدن پوستش کلفته، تا به حال شنیدی که کرگدنی به خاطر زخمی شدن پاهاش از زمین گله کنه؟

کرگدن همیشه تنهاست. گله ها برای ضعیف هاست،چیزییه که ترسوها ترسشونو توش قایم میکنن

تا به حال یه گله کرگدن دیدی: یا یه گله ببر؟ شیر؟

اما تا زیاده گله گوسفنده، گله آهو حتی گله فیل!! بد دردیه اگه قوی ترین موجود دنیا باشی اما به قدرتت ایمان نداشته باشی!

کرگدن همیشه تنهاست. حتی اگه با جفتش باشه! اونا با هم تنهان!

کرگدن با تو کاری نداره، اون همبشه سرش تو کار خودشه

اما

بر عکس تصور همه کرگدن همیشه آروم نیست

کی میدونه زیر اون پوست کلفت چه خبره!!

سر به سرش نذار اگه نمی خوای انفجار خشمشو ببینی

خشم یه کرگدن واقعیه

تظاهر نیست

مثل آرامششش

مثل محبتش

قضیه اون پرنده رو که خیلی وقتا روی پشتش میشینه روکه میدونی!

کرگدن گریه  هم می کنه

اما برای ما مغرورتر از اونیه که اشکشو نشونمون بده

گریه اون

یا در عمیق ترین غارهای تنهاییشه

یا پیش یه کرگدنه دیگه، مثل خودش

کرگدن میمون نیست که برای خوشایند بقیه تقلید کنه

کرگدن گوسفند نیست که برای رضایت دیگران اطاعت کنه

کرگدن گرگ نیست که برای ارضای خودش بکشه

کرگدن نیازی به ستایش و تعریف ما نداره

کرگدن تلاش نمی کنه که همه دوسش داشته باشن

کرگدن شبیه هیچ چیز و هیچ کس نیست

کرگدن، کرگدنه

نگران نباش

نسل کرگدنا هیچ وقت منقرض نمیشه

اونا از همون ابتدای تاریخ بودن

بدون هیچ کمکی تا اینجا اومدن

برای ادامه دادن هم هیچ نیازی به حمایت هیچ کس ندارن

اونا از همون اول هم کم و انگشت شمار بودن

اما مبارزه کردن

نه با هیاهو وجنجال

نه با تقلید و تسلیم

سلاح اونا سکوتشونه

و بودنشون

سکوتی که نسلهاست شکسته نشده

سعی نکن به اسرار زندگیه کرگدنها دست پیدا کنی

بیفایدست

راز بقای اونا توی همین سکوتشونه

و توی باوری که به خودشون دارن

کرگدن کرگدنه

۱۵ روز از زندگی ؟؟؟ روزه من

۱۵ روز برای خودت زندگی کن!!

۱۳

برای یک عقاب:

 اگه هنوز شانس قدم زدن رو چمنای خیسو دم گرگ و میش سحری، تو اون لحظات باشکوه که نه مرگه نه زندگی، نه سفیده نه سیاه، نه روزه نه شب، داری

اگه می تونی طلایی شدن چهره سربی دریارو موقع تولد خورشید خانوم از بین ابرا تماشا کنی

اگه سر ظهر خسته اما مملو از لحظات ناب پرواز از پرنده آهنیت پایین میای و دوباره استواری امن زمین رو زیر پاهات حس می کنی

اگه می تونی دم غروب آروم یه گوشه ای بشینی و سمفونی باشکوه خداحافظی خورشید رو وقتی  توی هر تکه ابری تکرار میشه گوش کنی

اگه هنوز با ستاره ها غریبه نشدی

اگه هنوز قلبت زندست و به رغم همه هیاهوهای منطقت به ما و به این جریان اعتقاد داره

اگه هنوز می تونی چشماتو به روی همه این حقایق توخالی ببندی و بگی "داره"

   

 

پس هنوز زنده ای.

پس هنوز در حال مبارزه ای

و مگه خوشبختی چیزی بیشتر از لذت بردن از لحظه های عادیه زندگیه؟

تو میگی: همین حضورت شب را نیلی میکند، کافیست

من میگم: هر نوری هر چه قدرم کوچیک باشه، بلاخره روشناییست.

 

۱۵ روز از زندگی ؟؟؟ روزه من

۱۵ روز برای خودت زندگی کن!

 

14

 

 برای کسی که شقایق نیست:

ناشناختنی برای دونستن آستانه تحمل ما نیازی به امتحان الهی نداره. قدرت نمایی اون برای نشون دادن عظمت روح ما به خودمونه. خداوند به عزیزترینش رنج رو هدیه نمیده. اسمایی که ما برای هدیه های ناشناختنی گذاشتیم فقط بازی با کلماته.  شکستن پیله سخت و دردناکه اما تو بگو: آیا راه دیگه ای برای رسیدن پروانه به لحظه طلایی پرواز وجود داره؟ خویشاوند روحی من! تویی که روحت بزرگتر از تمام آسموناییه که آرزوی پرواز در اونها رو داری!می دونم که گرمای نگاه ناشناختنی رو حتی از پشت حجاب پیله هم حس میکردی اما الان که پیله شکسته موندی چشم تو چشم خورشید. می دونم. خیلی سخته  اما نگاهت رو ندزد. حالا که برای قد کشیدن انتخاب شدی، حالا که رنج سر براوردن از خاک رو تحمل کردی، پس با آفتاب باش. تو نیلوفری. گلبرگهاتو باز کن

 

و اما برای تو...

شب 14ام رو با سکوت بگذرون. سکوت ناب و واقعی و به هیچ کس فکر نکن حتی به خودت. من امشب تو هر لحظه این مراقبه باشکوه با توام. خوشمزست نه؟!!

۱۵ روز از زندگی؟؟؟ روزه من!!

 

 ۱۵روز برای خودت زندگی کن!!

۱۵

تو رو با خودم غریبه

از خودم جدا می بینم....