پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

چکه های مداوم

آناتما، مخدر همیشگی من، زخم زننده و التیام دهنده، خودآزاری مداوم لذت بخش این روزهای تاریک
A Natural Disaster


It's been a long cold winter without you
I've been crying on the inside over you
Just slipped through my fingers as life turned away
It's been a long cold winter since that day

It's hard to find
Hard to find
Hard to find the strength now but I try
And I don't want to
Don't want to
Don't want to go on and speak now
Of what's gone by
Cos no matter what I say
No matter what I do
I cant change what happened
No matter what I say
No matter what I do
I cant change what happened

You just slipped through my fingers
And I feel so ashamed
You just slipped through my fingers
And I have paid


نظرات 1 + ارسال نظر
دختربهار شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 08:35 ق.ظ

چرا باید یک نفر در زندگی ما اینقدر نقش پررنگی داشته باشه که نقش خودمون رو تا این حد کم رنگ کنه.
جنگ فرسایشی همیشه خیلی مخرب تره. بزن این ریشه رو از ته در بیار٬ بذار دوباره هویت مستقل خودت رو بدون این پیچکی که اینطور بیرحمانه دورت رشد کرده ببینی. بعضی وقتا لازمه از مفعول شرایط و رخدادها بودن دست برداریم و فاعلانه تو زندگیمون عمل کنیم. اونوقت به جای دیدن این دامون نفس بریده خود قویت رو دوباره در مقابلت می بینی که داره از خودش تمام قد محافظت می کنه. خودت رو بیشتر دوست داشته باش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد