پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

سرزمین کانگوروها



فقط یه برچسب بر روی یک صفحه از صفحات گذرنامه

موجودیتی مستقل به نام ویزا. مستقل از آنچه بر روی اون چسبیده شده.

اجازه نفس کشیدن در آزادی به مدت 4 سال!

حس غم و شادی هم زمان

.

.

.

دارم میرم به سرزمین کانگوروها...


نظرات 9 + ارسال نظر
دختربهار پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام دامون عزیزم
خیلی واقعا برات خوشحالم. آزادی. بهترین کلمه و مناسب ترینه توی این موقعیت.
تو دومین دوستی هستی که توی این یک ماه اخیر داره میره استرالیا. اون یکی دوستم ساراست همون که پست آهرم رو راجع بهش نوشتم. میگه اکثر چیزا اون جوری نیس که فکر می کرده اما راضیه در عین حال. شاید اولش یکم بهت سخت بگذره٬ اما اگه به خودت از دید سوم شخص نگاه کنی میبینی که نعمت بزرگی نصیبت شده.
این وبلاگ رو به سارا هم پیشنهاد کردم جدیدا کم کار شده اما پستهای قبلش شاید برات جالب باشه اگه از قبل خواننده وبلاگش نباشی.
http://kangaroosland.blogfa.com/
برات از صمیم قلب خوشحالم و بهترین آرزوها رو دارم.

مرسی عزیزم هم از بابت تبریکت هم بابت راهنماییت.
راستش نه زیاد هیجان زده ام از بابت این قضیه و نه زیاد نگران! میدونم که زندگی در شرایطی اونقدر متفاوت از اینجا رو حتی نمیتونم تصور کنم و برای همینم سعی میکنم تصور خاصی نداشته باشم که توی ذوقم نخوره.
به هر حال کمتر از دو ماه دیگه همه چی معلوم میشه...

فریده پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 06:26 ب.ظ

تبریک می گویم! می دانستم دنبال مهاجرتی اما فکر می کردم بری کانادا.
امیدوارم به ازادی که می خواهی برسی.

مرسی فریده جان
آره دنبال کانادا بودم که نشد...
اینم که مهاجرت نیست و تحصیلیه فعلا تا ببینیم بعدا چی پیش میاد

کاپیتان پنج‌شنبه 5 خرداد 1390 ساعت 10:57 ب.ظ http://capitan.co.nr

ishala be salamati va SHADI
khosh begzare

مرسی کاپیتان جان

فریده شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 11:03 ق.ظ

راستی میخواستم بگم نری اینجا رو چهارسال ول کنی!

نه بابا!! :))
وسط صحرای آفریقا نمیرم که اینترنت نداشته باشم!!
فکر کنم برم اونجا فعال ترم بشه این بلاگ

علی از کانادا شنبه 14 خرداد 1390 ساعت 08:40 ق.ظ

مبارک باشه بالاخره درست شد موفق باشی.
یک نکته هم میخواستم بگم وقتی رفتی اونجا حتما پرس و جو کن ببین برای اقامت دایم چجوری میشه اقدام کرد . اگه میشد حتما اقدام کن. نمیگم بمون اونجا برای همیشه ولی حالا که شرایطی پیش اومده که بری اونجا اقامتو بگیر بعد میتونی راحتتر تصمیم بگیری که میخوای بمونی با برگردی.
بعد از چهار سال بدون اقامت برنگردی ها.
ببین کی گفتم.
راستی ترجمه گواهینامه ات رو هم ببر به درد میخوره.
اگه کار داشتی به همون ایمیل محل کارم بزن
موفق باشی

مرسی علی جان
چشم خودم هم همین توی ذهنم هست که هرطور شده اقامت رو بگیرم تا بعدش با خیال راحت تصمیم بگیرم که کجا می خوام برم و چه کار میخوام بکنم.
در مورد گواهینامه هم حتما. پیشنهاد خیلی خوبی بود.
اگه مورد دیگه ای هم بود تماس میگیرم.
بازم مرسی

علی از کانادا شنبه 14 خرداد 1390 ساعت 08:45 ق.ظ

پرواز شامگاهی درناها به سمت سیدنی
نمیدونم چرا همه پروازها از ایران تو شبها انجام میشه
شاید به خاطر اینکه تهران شبهاش قشنگتره و میخوان مارو با خاطره خوب از کشور بندازن بیرون

دامون جان روزهای اول یک کم غمگینه باید قوی باشی

داستان‌گو سه‌شنبه 31 خرداد 1390 ساعت 05:25 ق.ظ http://LAM2.blogsky.com

آقا جدی جدی رفتی؟/.

آره خسرو جان
جدی جدی دارم میرم...

هوناز سه‌شنبه 31 خرداد 1390 ساعت 05:56 ب.ظ http://sadegiha.blogsky.com

مبارکه آزادیتونو میگم.

وای....وای...بعد چند سال برگشتم و حالا تو داری می ری....
فقط آمدم که بگویم دوباره می نویسم با ؛زخم شانه حوا؛....
.
.
.
در پناه خودش عزیز دل

خوشحالم که برگشتی!
از اینجا که نمیرم! پس خیالت راحت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد