پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

کارگران جهان متحد شوید...

طنین جاودانه اینترناسیوناله به زبان فارسی

در یوتیوب ببینید

برخیز ای داغ لعنت خورده، دنیای فقر و بندگی
جوشیده خاطر ما را برده به جنگ مرگ و زندگی
باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند
وآنگه نوین جهانی سازیم هیچ بودگان هرچیز گردند
روز قطعی، جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها
برما نبخشند فتح و شادی خدا، نه شه نه قهرمان
با دست خود گیریم آزادی در پیکارهای بی امان
تا ظلم از عالم بروبیم نعمت خود آریم به کف
دمیم آتش را و بکوبیم تا وقتیکه آهن گرم است
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها
تنها ما توده جهانی، اردوی بیشمار کار
داریم حقوق جهانبانی نه که خونخواران غدار
غرد وقتی رعد مرگ آور بر رهزنان و دژخیمان
در این عالم بر ما سراسر تابد خورشید نور افشان
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها

نظرات 8 + ارسال نظر
داستان‌گو یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 05:07 ب.ظ http://dastangooo.blogsky.com

یا حضرت عباس!/ بیانیه جنگ اتحادیه کارگران است علیه دولت؟/.


حضرت عباس چه کاره است این وسط دیگه؟!!!

مهدی هومن یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 09:39 ب.ظ http://www.shereparsi.persianblog.ir

کاش آدرسی واسه فایل mp3 هم می دادی . حتماً خودم می گردم و پیدا می کنم
در ضمن خیلی ممنون که نظرت رو رک گفتی . دنیای یک دست و یک اندیشه به نظرم زیبا نیست . همین اخلاقت هست که گهگاهی باعث میشه حس احترامم بهت چند برابر گذشته بشه دامون جان

فریده سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 01:52 ب.ظ

شعر شعار و دیگر هیچ.

شعر، شعار ، مبارزه و دیگر هیچ

فریده سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 07:00 ب.ظ

من که مبارزه ای نمی بینم.

مگه قراره هرچیزی رو که نمیبینیم انکار کنیم؟!

فریده چهارشنبه 14 اردیبهشت 1390 ساعت 03:25 ب.ظ

نه ولی قبول کن مبارزه ای که قراره جهان جور و ظلم را از ریشه براندازد و هیچ بودگان را همه چیزگرداند باید به از اینها باشد!

این رو که قطعا قبول دارم اما با راه حلهای انقلابی و یکباره اصلا موافق نیستم. حرکتی که اگاهانه نباشه مثل چیزی که الان شاهدشیم به هیچ جایی نمیرسه و جز دلزدگی و یاس و تلفات بی خود فایده ای به حال هیچ کس نداره.
مبارزه زیر پوست شهر ادامه داره. می باله و آروم آروم به بار میشینه
من به این ایمان دارم

فریده شنبه 17 اردیبهشت 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

اگرمنظورت از راه حل انقلابی ان تظاهراتهای مزخرف و بی سرو تهه که منم با ان مخالفم و مسلمه به جایی نمیرسه چون هدف و رهبری و تشکیلات محکمی نداره و زود سرکوب میشه.
این نوع مبارزه زیرپوستی هم فقط وقت را تلف میکنه و ملت را تحلیل میبره و زیادی رویاییه.
اینها اگر راست میگند باید تشکیلات منسجمی درست کنند و اقدام به مبارزه مسلحانه کنند.

مبارزه مسلحانه؟!
نه! نه! این اون تحولی نیست که حداقل در ذهنه منه!
فریده جان! مساله اصلی اینجا بالا رفتن آگاهی مردمه. کسی که تنها مطالعه اش در طول سال صفحه حوادث و ورزش روزنامه های زرده یا فیلمی که میبینه سریالهای فارسی 1 و ملودرامهای آبکی هالیووده و بحث سیاسیش انتخاب بین موسوی و شازده رضا پهلوی! اگر تفنگ به دستش بدی دوباره گندی بالامیاره مثل چیزی که الان درگیرشیم!
مبارزه حوصله میخواد. شاید حتی نوه های من و امثال منم نبینیم اون روزی رو که آرزوش رو داریم اما دلیل نمیشه که مبارزه نکنیم. دلیل نمیشه که با بچه های کارگر توی کارگاههای فراموش شده حرف نزنیم. کمکشون نکنیم. یادشون ندیم که راهشون رو پیدا کنند. دلیل نمیشه که نخونیم و خونده هامون رو با دیگران قسمت نکنیم و....
نمیدونم متوجه میشی من دارم از چه نوع مبارزه ای حرف میزنم یا نه...

فریده شنبه 24 اردیبهشت 1390 ساعت 06:45 ب.ظ

پس شما آرزوی دگرگونی ملت را داری.که به جایی برسند که هیچ نوع ظلمی را برنتابند.چنین چیزی غیرممکنه.افراد ملت با هم متفاوتند.منافعشون خواسته هاشون عقایدشون....هیچوقت با هم یکی نمیشن.و همیشه تعداد کسانیکه راه ساده را انتخاب میکنند چندین برابر کسانیست که حاضرند از همه چیزشون حداقل از خوشی و بیخیالیشون برای مبارزه بگذرند.شما که نمیتونی مردم را عوض کنی.چون قدرتی نداری کسانیکه حکومت می کنند منافع خودشون را دارند و منابع دستیابی به اهدافشون.با اراده انها شرایط زندگی ما عوض میشه مثل غنیمت جنگی مملکت را توی دستشون نگه داشته اند تمام ثروت و منابع ما را غارت می کنند برای خودشان و اهدافشون.وما قراره چه کنیم؟با بچه های کارگر توی کارگاههای پرت حرف بزنیم.چی بگیم؟!
عزیزم این افرادی که به ما حکومت میکنند همان بچه های کارگر دیروزی هستند که امروز به اینجا رسیده اند و برای خودشون حدی نمیشناسند میکشند و نابود می کنند و غارت می کنند و....این وسط ملته که سرمایه های انسانی و ثروتهای طبیعی اش را از دست میده.با جنایتکارانیکه هرروز پروارتر و قدرتمند تر میشن.اگه فکرمیکنی راه حلش صحبت و شعاره اشتباه میکنی.
باید گروهی از نخبگان با تشکیل سازمانی سیاسی نظامی مبارزه هدفمند را شروع کنه.این چیزیه که ایران امروز میخواهد.فردا روز دیگر این نسل جوان امروز پیر و پژمرده شده کشور به غارت رفته دشمنان قدرتمندتر شده اند.شما میگی مبارزه حوصله میخواد منم میگم صبرم زیاده اما عمری نمونده باقی! مگه دنیا برای ما صبر میکنه؟ مگه دشمن به ما امان میده؟ اخر این نوع مبارزه یاس و دلزدگی و درنهایت ناامیدی و فرار به یک کشور خارجی است.و از اون ور دنیا وطن وطن کردن و حسرت خوردن....متاسفانه نمیدونم چه سری است که تنها افراد پلید در رسیدن به امال و ارزوهاشون جدیت و کوشش و ایمان نشان می دهند.

فریده جان شما که خودت به محکمه رفتی و حکم دادی و اجرا کردی عزیزم! اگر بنا به حرف خودت قرار نیست هیچ وقت هیچ چیزی درست بشه پس بقیه نوشته هات هم باد هواست!
تناقض در نوشته ات موج میزنه! اول شدیدا موضع تقدیرگرایی و جبر گرایی میگیری و بعدش آلترناتیو ارائه میدی برای تغییر و مبارزه! یکی رو انتخاب کن و روش بمون!
این جنایتکارها هم به قول خودت روزی همون ملت بودند. هنوز هم همون ملت هستند. ایراد تو و خیلی های دیگه اینه که تصور می کنید ملت یا پرولتاریا یا هرچی اسمش رو میگذارید جداست از آدمهایی که هر روز دور و برمون دروغ میگن. سرمون کلاه می گذارن. جنایت میکنند. می کشند و....نه عزیزم ملت همه اینهاست. همه ماهاییم و برای اصلاح شرایط زندگیمون ناگزیر به اصلاح خودمونیم.
عزیزم نخبگانی که با سازمانی سیاسی نظامی قدرت رو از چنگ یه عده بچه کارگری که الان جنایتکار شدند خارج کنند در نهایت اون رو به یک عده بچه کارگر جنایتکار دیگه می سپارند. و حرف من دقیقا اینجاست: آگاهی دادن به همین بچه کارگرها و نخبگان که بازیچه دست همدیگه نشن! آزادی با زور نمیشه. هیچ وقت نشده. زمان میبره. زمانی خیلی طولانی که تو و من و امثال ما قطعا شانس دیدنش را نخواهیم داشت. اگر به این پروسه طولانی مدت ایمان نداشته باشی معلومه که مایوس و سرخورده و ناامید میشی و کنار میکشی.
من راه حل ارائه نمیدم. چیزی که میبینم یک مسیره. مسیری طولانی و پر فراز و نشیب که نحوه پیمودنش در هر قسمت اون راه قطعا با بقیه قستهای دیگر متفاوت خواهد بود. رک بگم به نظر من شعار دادن، تزهای انقلابی بی ریشه و بی آینده است نه خزش تدریجی و مصممانه در راه رسیدن به هدفت

فریده یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 ساعت 06:01 ب.ظ

ایراد تو و خیلی های دیگه اینه که تصور می کنید ملت یا پرولتاریا یا هرچی اسمش رو میگذارید جداست از آدمهایی که هر روز دور و برمون دروغ میگن. سرمون کلاه می گذارن. جنایت میکنند. می کشند و....نه عزیزم ملت همه اینهاست))

دقیقا برعکس ! من کاملا به یکی بودن اینها معتقدم و خیلی ابلهانه است اگر کسی طور دیگری فکرکنه.دقیقا به دلیل همین اعتقاد به یکی بودن این دو است که پاراگراف اول را نوشتم.نمیدونم چرا برعکس برداشت کردی ملت نادان دولت ظالم تولید میکنه و دولت ظالم مردم را نادان.این چرخه ادامه داره و تنها راه خروج از این سیکل معیوب، نخبگان هستند..

((همه مابرای اصلاح شرایط زندگیمون ناگزیر به اصلاح خودمونیم. ))

اگه «ما» در این جمله ملت ایرانه که به دلایل بسیار که به تعدادیش اشاره شد غیرممکنه.اگر این ما نخبگان مصمم به تغییر اند که چاره ای جز راهی که گفتم ندارند چون در حال حاضر قدرتی ندارند..

(( نخبگانی که با سازمانی سیاسی نظامی قدرت رو از چنگ یه عده بچه کارگری که الان جنایتکار شدند خارج کنند در نهایت اون رو به یک عده بچه کارگر جنایتکار دیگه می سپارند))

اگر ان نخبگان به راستی افرادی برگزیده و میهن دوست و مصمم باشند و سازمان را صحیح و اگاهانه تشکیل بدهند چنین نخواهد شد

((حرف من دقیقا اینجاست: آگاهی دادن به همین بچه کارگرها و نخبگان که بازیچه دست همدیگه نشن!))

از چه راهی؟ فکرنمی کنید همون سازمان سیاسی نظامی که رهبرانش نخبگان میهن پرست و ازاده و اگاه باشند بهترین راه برای رسیدن به این هدفه؟

((آزادی با زور نمیشه. هیچ وقت نشده. زمان میبره. زمانی خیلی طولانی که تو و من و امثال ما قطعا شانس دیدنش را نخواهیم داشت. اگر به این پروسه طولانی مدت ایمان نداشته باشی معلومه که مایوس و سرخورده و ناامید میشی و کنار میکشی))

حرکت به سوی ازادی چیزیه که به خودیه خود در جامعه جهانی امروز داره اتفاق می افته علتش هم باز شدن چشم و گوش مردم و بالارفتن سطح سواد و دستیابی راحت به اطلاعاته.زمینه اش در جامعه وجود داره و روزبروز هم بیشتر پیشرفت میکنه اما اصلا تداخلی با چیزیکه من گفتم نداره چون در پروسه پیشرفت واقعی باید حکومت با مردم هماهنگ باشه.مثلا 50 سال پیش وضعیت سیاه پوستان امریکا چطور بود؟ امروز چطوره؟ خب این پیشرفت در راه ازادی چطور حاصل شده؟با انقلاب و سازمان نظامی؟ خیر.اصلا از اون طریق ممکن نبود.چون طرز فکر مردم و باورهاشون به مرور کاملتر و پیشرفته تر شد و خب خیلی چیزها تغییر کرد.مردم تغییر کردند.اما انجا حکومت برگزیده مردم بود وضعیتش با مال ما فرق میکرد.مردمشون فرهنگشون با ما فرق داشت.ما انطوری نمیتونیم به هدفمون برسیم...

کسانیکه تز انقلابی بی ریشه میدادند امثال حزب توده و مجاهدین و فداییان و...بودند که سرنوشتشان را دیدیم.حتی مجاهدین مشروطه.هرچند انها هم جزیی از راه بودند.با درس گرفتن از انها می توانیم کاری کنیم که نه بی ریشه باشه و نه بی اینده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد