پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

از تخیل به علم

بنا نبود اینجا به معرفی کتابهایی که خواندم بپردازم. اما چون به تجربه برام ثابت شد که ایجاد و اداره وبلاگ تخصصی کار من نیست برای همین تصمیم گرفتم همین رویه از هر دری سخنی رو اینجا ادامه بدم تا ببینیم در آینده چی پیش میاد!

کتاب «سوسیالیسم تخیلی و سوسیالیسم علمی» نوشته فردریک انگلس دومین کتابی هست که از شروع جدی پی دی اف خوانی در محل کارم تموم می کنم!

این کتاب ۱۴۴ صفحه ای مثل بقیه کارهای انگلس از جمله «خانواده٬ مالکیت خصوصی و دولت» نثر بسیار ساده و روانی داره و قابل درک و فهم برای همه هست. گذر سوسیالیسم از تصورات آمانشهری سن سیمون، فوریه و اون که  بر پایه عدالت و مذهب بنا شده بود به علم سوسیالیسم بر مبنای ماتریالیسم دیالکتیک و دید دیالکتیکی به تاریخ و چگونگی و دلایل ظهور و قدرت گیری سرمایه داری به خوبی در این کتاب تشریح شده.

اگر بخواهم خیلی ساده توضیح بدم میتونم بگم که اکثر شما می تونید علل اینکه چرا به چنین جامعه و انسانهایی تبدیل شدیم، چطور در خدمت و به استثمار سرمایه و سرمایه داری دراومدیم، ریشه ها، علل و راه کارهای گذر از این شرایط رو در این کتاب بخونید.

چکیده ای نسبتا جامعی از کتاب رو از این سایت نقل قول می کنم:

این که انسان ارباب ساختار اجتماعی خویش بشود ـ یعنی ازاد شدنش ـ رسالت تاریخی پرولتاریای مدرن است. و این که شناختی کامل از شرایط و معنای این عمل خطیر به جنبش پرولتری تفهیم بشود رسالت سوسیالیسم علمی است. این کتاب اثری موجز از فردریک انگلس است. وی همراه با کارل مارکس بنیان گذار جنبش کارگری کمونیستی مدرن بود. او در کتاب توضیح می دهد که سوسیالیسم تخیلی چگونه در اوایل قرن نوزدهم در واکنش به فجایع سرمایه داری پا به عرصه ی وجود گذاشت. در این اثر هم چنین تشریح می شود که مارکس و انگلس چگونه سوسیالیسم را بر مبنایی علمی مستقر نمودند سوسیالیسم که به مثابه ی تبیین تئوریک جنبش طبقه ی کارگری در مبارزه ی انقلابی اش برای سرنگونی حاکمیت سرمایه و تسخیر قدرت دولتی است. فردریک انگلس در کتاب حاضر سعی دارد مبانی فلسفی تاریخی و اقتصادی سوسیالیسم علمی و نتایج ناشی از ان را توضیح دهد. نوشته ی وی روایت چگونگی اغاز نهضت سوسیالیستی است. روایت این که نیروهای محرک این نهضت چه هستند و مسیر رشد و توسعه ی آن ها چگونه طی می شود ماحصل ان چه باید باشد. او در کتاب نه تنها زادگاه سوسیالیسم عصر جدید را نشان می دهد بلکه دلایلی را بیان می کند که نشان دهنده ی ان است که چرا این تحول یک ضرورت تاریخی بود. وی اشاره می کند که تئوری سوسیالیسم دو مرحله ی اصلی تکاملی را پشت سر گذاشته است نخستین بار در هیبت ماقبل علمی ایده الیستی و غیرپرولتری ظاهر شد. متعاقبا هم چنانکه شیوه ی تولید سرمایه داری پیش روی می کرد و بر پیامدهای خود پافشاری می نمود در قالب مارکسیسم پا به عرصه ی وجود گذاشت با فرمول بندی علمی ماتریالیستی و طبقه ی کارگری. تشریح این دگردیسی تئوری ماحصل سوسیالیستی ازنوباوگی تخیلی تا بلوغ عقیدتی و نگرشی مبتنی بر ماتریالیسم دیالکتیک محور این کتاب را تشکیل می دهد.

برای کسانی که به مطالعات غیر رمان علاقه دارند و هنوز فکر می کنند که این زندگی اونی نیست که واقعا باید باشه!! قطعا کتاب جذاب و بسیار خواندنی خواهد بود.


نظرات 11 + ارسال نظر
sa سه‌شنبه 19 بهمن 1389 ساعت 06:53 ب.ظ

باز آرام
پشت ِ پرچین ِ نی های کبود
درناها خفته ند...



.
.
.

" 19 بهمن"

مطمئن بودم امروز
از اینجا -
دست خالی برنمی گردم...
مطمئن...

هیچ وقت از هیچ چیزی کاملا مطمئن نباش...
وقتی تقویمم رو برمی گردوندم خیلی به این روز فکر کردم و اینکه آیا نیاز هست کار خاصی در موردش بکنم با نه اما میدونی من بر عکس بعضی ها عادت به تکرار کردن خودم رو مدتهاست که کنار گذاشتم...

بی نام و قابل انتقال به غیر پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 09:52 ق.ظ

سلام
خوبی ؟
اومدم و به وبت سر زدم.
وقتی گوگوش می خوند یکی نشئه بودا یکی خمار انگلس با خودم می گفتم این انگلس کیه یا چیه؟ پس اینه.
کاشکی کمی هم از خود عمو انگلس برامون می گفتی.
می خوای من از بودا برات بگم؟
بای بای

!!
نه مرسی. خودم به اندازه کافی از بودا میدونم. به اندازه ای که برای تمام عمرم کافیه...
نشناختم!

بی نام و قابل انتقال به غیر جمعه 22 بهمن 1389 ساعت 11:27 ب.ظ

بابا منم
همونی که بهت زنگ زدم و خوشحال شدم از اینکه خوشحال شدی و بعد من یکی دیگه بهت زنگ زد و تو خوشحال شدی از اینکه امروز سه نفر بهت از سه خط مختلف زنگ زدن . آن خط دوم منم.

بابا منم ابو سپهر

ائههههههه!!!
تویی ابو سپهر؟؟؟!!!
عجب خنگیم
خوبی؟؟
راستی همون روز رفتم پوریا رو دیدم تو مغازه اش.
جات خیلی خالی بود. کلی گپ زدیم

مهدی یکشنبه 24 بهمن 1389 ساعت 09:54 ب.ظ http://www.shereparsi.persianblog.ir

به نظرم خوبه که آدم تجربیاتش رو از کتابها ، اتفاقات و ... با دیگران قسمت کنه . شاید منم یه روز بخوام کتابهایی که خوندم رو تو وبلاگم معرفی کنم

فریده یکشنبه 1 اسفند 1389 ساعت 08:03 ب.ظ

سلام
خبری ازت نیست چکار می کنی؟فکرمی کردم برای روز عاشقان یا به مناسبت این روزها چیزی بنویسی.
کتاب را هم دانلود می کنم.قبلی را هنوز تمام نکردم .کتاب خوب و راحتیه من تنبلم.کتاب خوب قابل دانلود زیاده یکیش که فکرکنم خوشت بیاد جامعه شناسی خودمانی است.کتاب خوبیه.

فریده جان
خوشحالم که حوصله کردی و قبلی رو دانلود کردی و داری میخونی
و همچنین خوشحالم که خوشت اونده.
مشخصات و اسم نویسنده اون کتابی رو که معرفی کردی برام میگذاری؟
راستی این روزها یه سری از مقالات آدورنو رو از اینترنت گرفتم و دارم میخونم بعضافه یک کتاب خیلی جالب در مورد انسان شناسی که شاید به زودی در موردشون بیشتر بنویسم...
در مورد ولنتاین هم ترجیح دادم خودم رو الکی درگیر تکرار چیزهایی که ژرونده اش برام خیلی وقته بسته شده نکنم
و اما در مورد این روزها...نمیدونم شاید چیزی نوشتن خیلی کلی و مفصل. ایده ای هم در ذهنم هست اما کار میبره و میخوام مطلب خوبی از آب دربیاد که با این بی وقتی عجیب و غریب من تصور میکنم در حد همون یک ایده باقی میمونه متاسفانه...

دختر ماه دوشنبه 2 اسفند 1389 ساعت 12:21 ق.ظ

از اینجا رد میشدم...یاد این افتادم که همیشه با یه لبخند حرف میزنی....دلم برات تنگ شد گفتم یکم اینجا رو خط خطی کنم...حرفیه؟؟!!! :)))))) بابا من دوستت دارم!!تازه الان دارم برای اون عمل که اولا صحبتش بود تحریک میشم :)))))
خودت رو آماده کن !!‌( خنده شیطانی‌ )

اوه اوه اوه!!!
ترسیدم!!!
خط خطی کن عزیزم. اصلا هرکاری دوست داری بکن. ببینم کی جرات داره چیزی به تو بگه!!!
در مورد اون قضیه هم ای ول خفن شدی!!

بی نام و قابل انتقال به غیر دوشنبه 2 اسفند 1389 ساعت 02:58 ب.ظ

خوش به حالت
شنیدم حالت خیلی خوبه.
ای شیطون
خدا رو شکر
بهی هم سلام میرسونه


پوریا شیتت پرس بهت خبر داد؟
آره حالم کلی خوبه. پس چی!!!!!
سلام بهش برسون. اون پسرت رو هم از طرف من بچلون

بی نام و قابل انتقال به غیر یکشنبه 15 اسفند 1389 ساعت 12:21 ق.ظ

آره
خودت بیا بچلونش. بی معرفت داره دو سالش میشه.
معلومه که اون بهم خبر میده. حالا تو هم هی برو پیشش بچزونش.
به اون یکی هم که اسمشو نمی دونم و می دونم که دوسش داری سلام برسون.

دو سال!!!؟؟؟؟
پیر شدیم رفت پیر کارش بی نام و نشان جان!!
راستی سلامت رو هم می رسونم

سیاوش دوشنبه 23 اسفند 1389 ساعت 10:39 ق.ظ

ژرونده چیه دامونو ؟
به فریده :
کتاب جامعه شناسی خودمانی یه مشکل بزرگ داره که تجویزش رو با یه عارضه همراه می کنه . هر چند اگه درست به یادم مونده باشه در مقدمه ش به این موضوع اشاره کرده که هیچ ریشه یابی و تحلیل منطقی و علمی درستی از معضلاتی که بهش اشاره می کنه ارائه نمیده و بیشتر به یه بحث خیابونی توی تاکسی یا اتوبوس شبیهه و به همین خاطر اسم جامعه شناسی برای چنین کاری زیادی قلمبه و سلمبه ست و عارضه ی تکثیر چنین کتابی که متاسفانه به چاپ های متعددی هم رسید و جلد دومش هم منتشر شد ترویج یک نگاه سطحی و کلیشه ای و آبکی نسبت به معضلات و ناهنجاری های اجتماعیه .. مثل نق و نوق کردن و تنها دیدن رویه ها و معلول هاست و این شیوه ی نگاه به پدیده های اجتماعی متاسفانه بسیار هم در بین مردم رایجه و بسیار در تلویزیون و روزنامه ها می بینی

سیاوشو ! دوشنبه 23 اسفند 1389 ساعت 10:45 ق.ظ

و وقتی نقش حیاتی و تعیین کننده ی مسلح و مجهز بودن به یک روش شناسی درست و تحلیلی برای تبیین و تفسیر پدیده های اجتماعی رو درک کنی و بدونی می فهمی که چه غلط انداز و گمراه کننده ایه این شیوه ی نگرش و بررسی .. چون زاویه دید و تحلیل نابسامان و نا بسنده از یک واقعه به نتیجه گیری و ارائه راه حل نامرتبط و بی تأثیر بر اون واقعه منجر میشه و چه بسیار دیده ایم این روزها که بماند در تاریخ ! اتفاقاْ یکی از نتایج و پیام های این کتاب معرفی شده می تونه همین مسأله باشه .

نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرقانه نیمی شنبه 17 اردیبهشت 1390 ساعت 11:49 ق.ظ

درود...

منم خیلی خوشحالم دامون جان که حالت خوبه. هروقت میبینم خوشحال میشی کلی انرژی میگیرم. ( به جون تو )

همیشه سربلند و موفق باشی :)

نیمی از ترکستان، نیمی از فرقانه می شناسم؟؟؟!!!!
به هرحال. مرسی از لطفت عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد