پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

بهشت کیلکاها

بلاخره اون نور طلایی رنگ محسور کننده اعماق سرد و تاریک آب رو روشن کرد. موجی از نور طلایی که نویدبخش گرما و عشق و امید و روشنایی بود. بارقه رحمت آسمانی. چشم امید همه ما که مدتها همه جا رو به دنبالش گشته بودیم. غایت آرزوی تک تک ما. نجات بخش ما. رهایی دهنده ما. هدایت کننده ما به آن سرزمین طلایی نورها و رنگها. سرزمین خدا...

یادم میاد مادربزرگها هزاران هزار تا از ماها رو جمع می کردند و برامون قصه اون جوونای بی باکی رو می گفتند که در جستجوی نور الهی دل به دریاهای دور دست زدند و رفتند. بزرگتر که شدیم معلم هامون بهمون یاد دادند که این پایین پایینا توی دل این همه آب سرد و کثیف هیچ خبری نیست. هرچی که هست٬ هرچی که قشنگ و گرم و خوبه بعد رسیدن به اون نور پاک و فنا شدن در اون اتفاق می افته. یادمه وقتی به معلمم گفتم به نظر من همین جام کلی قشنگه و من دریا رو به آسمون ترجیح میدم معلم سرم تشر زد و همه یه جور ترسناکی نگام کردن و من ساکت شدم و برای همیشه ساکت موندم و بزرگ شدم. در عبادتگاهامون برای شهادت در راه رسیدن به اون نور قدسی دعا کردم. تو تظاهراتمون که بزرگ و میلیونی بود برای اونایی که به الهی بودن اون نور مقدس شک داشتند لعنت فرستادم و کتکشون زدم. به پدر و مادرهای پیر که با غرور و لبخند افتخار می کردند که بچه هاشون در اون نور طلایی فنا شدند و رستگار شدند تبریک گفتم و بعدش شبها یواشکی همراهشون گریه کردم و منتظر شدم. منتظر اینکه یه روزی نوبت منم بشه. یه روزی اون نور طلایی رو ببینم که میاد و من رو میبره به همون جای گرم و زیبا و بدون رنج. دریا دیگه برام بی معنی شد. زشت شد. کثیف شد...

و حالا همین جا بود. اشعه اش شب دریا رو روشن کرده بود. همه ما محو تماشا بودیم. با مغزهای خالی و باله های سرشار از اراده. همه عمرمون رو در انتظار این لحظه تعلیم دیده بودیم. هزاران نفر از ما در جستجوی رحمت و عشق و محبت اون پدر آسمانی که اون بالا بالاها در انتظارمون بود در یک لحظه تصمیمون رو گرفتیم و به سمت اون منبع رهایی و آرامش شنا کردیم...

...................................................................................................................

 ماهیگیر چراغ الکتریکی رو که دیگه نور زرد رنگش توی گرگ و میش سحری بی فروغ شده بود و  آب رو روشن نمی کرد٬ خاموش کرد. با رضایت نگاهی به انبود کیلکاهایی که صید کرده بود انداخت. هزارتایی میشد. زیر لب خدا رو شکر کرد. سیگاری آتش زد و قایق رو به سمت ساحل روند.

.................................................................................................................

و بقیه ما در اعماق همون دریایی که دیگه به نظرمون زیبا و دوست داشتنی نبود در آرزوی رسیدن به بهشت کیلکاها و ظهور دوباره اون نور مرموز طلایی شب شماری می کردیم...

نظرات 15 + ارسال نظر
آلفا سه‌شنبه 10 فروردین 1389 ساعت 08:43 ب.ظ http://blackpupil.blogsky.com/

سلام..
پست پایین رو خوندم و بدجوری دگرگون شدم..
با اینکه مدتیه ازش گذشته اما تاثیرش همچنان توی تک تک حروفش باقی مونده..طوری که انگار روح دارن و زنده ان..
مرگ بقیه همیشه انقدر برام غیر قابل باور بوده که هیچ وقت نتونستم براشون گریه کنم..

امیدوارم حالا دیگه حالت بهتر شده باشه..

نمی دونم درسته یا نه اینکه بگم دوست دارم پیش منم بیای..
هر طوری که خودت دوست داری...دوست من...

خاطره چهارشنبه 11 فروردین 1389 ساعت 07:59 ق.ظ http://khaterehkh.blogsky.com/

سلام
سال نو مبارک

م. هومن چهارشنبه 11 فروردین 1389 ساعت 11:52 ق.ظ http://www.sherepaqrsi.persianblog.ir

چقدر تمثیل زیبایی کردی از زندگی من ، خودت و بقیه .
دریا موجه ،‌ موجهایی که از هر سو می آد و به هر سو می بره

دختر ماه پنج‌شنبه 12 فروردین 1389 ساعت 01:04 ب.ظ http://sokoote-sarshar.blogsky.com

زیبا بود...اما همیشه خلاف جهت شنا کردن وجود داره...من فکر میکنم خیلی از کیلکاها به سمت اون وهم طلایی شنا نمیکنن!!البته ممکنه کمی جلوتر در حالیکه زنده بودنشان را جشن میگیرند طعمه ی دیگری شوند...

افشین جمعه 13 فروردین 1389 ساعت 01:53 ق.ظ http://www.afshinfa.blogfa.com

سلام دوست عزیز
ممنون از اینکه به بلاگ من هم سر زدی و نطر گداشتی
اما بزار بهت بگم هر کسی بلاخره ته دلش به یه چیزی اعتقاد داره و به یک چیزهایی احترام میزاره و یک سری چیزها رو عزیز میدونه درست نیست با گفتن بوی پوسیدگی ۱۰ هزار ساله به چیزهایی که باعث تغییر در روند خشک و تکراری زندگی مردم میشه همین ایجاد تغییر خودش یک نقطه مثبته از نظر شما نیست؟
آیا این زندگی تکراری نباید هیچ بهونه درش وجود داشته باشه برای تنوع ... حتما باید محرم و عزاداری باشه به عنوان تنوع ...
شادی پس جاش کجاست ...
به هر حال احترام گذاشتن به عقاید مردم اولین شرط مهربانی و انسانیت ...
باز هم دستت رو به گرمی می فشارم برای اظهار لطفت و حضورت بازهم من رو با حضورت سرافراز کن

افشین شنبه 14 فروردین 1389 ساعت 09:58 ب.ظ http://www.afshinfa.blogfa.com

باز هم سلام
باز هم ممنون ...
اما یه سوال شما به چی اعتقاد داری ...
شما به چی افتخار میکنی ...
من هم با این حرف شما موافقم که گفتی چرا باید شادی ما رنگ مذهبی یا ملی داشته باشه ...
شما بگو ... پیشنهاد بده ...
به غیر از خدمون و درون حودمون پیشنهاد بده چه بهونه ای برای شاد بودن و شاد زیستن پیدا کنیم ...
ممنون

فریده دوشنبه 16 فروردین 1389 ساعت 10:07 ب.ظ

سلام
به نظر من تمام ماهی! هایی که نمیتونند از ماهی بودن و زندگی توی دریاشون لذت ببرن همون بهتر که برن و بمیرن. کسی که نمیتونه از دنیا و خودش و زندگیش لذت ببره در حقیقت لیاقتش را نداره و بایدم دلخوش باغ بهشت رویایی توی ان دنیا باشه.بیچاره دوست داره جای اینکه ازاد زندگی کنه عروسک دست این و اون باشه و توی عالم هپروت یا به قول خودشون متعالی غوطه ور بشه. البته گاهی امکان لذت بردن از دنیامون را ازمون میگیرن که در ان صورت باید مبارزه کرد.

مرسی فریده جان
چیزی ندارم به حرفهات اضافه کنم جز اینکه آره باید مبارزه کرد. با همه آدمها، عقاید و باورهایی که با وعده های پوچ لذت انسان بودن رو ازمون دریغ می کنند...

اگه گفتی کیم ؟ سه‌شنبه 24 فروردین 1389 ساعت 11:46 ب.ظ

سلام ((:

راستش نه دگرگون شدم نه منقلب ، متنت هم ای بدک نیست اون الهاماتی که فرستادم واست رو نصفش رو گرفتی، شایدم نوشتی باقیشون رو چیکار کردی. یادت باشه من از همه چی خبر دارم پس من یکی رو سیاه نکن.

دوستان عزیزان این مقاله ای رو که این وجود الهی نوشته نصفه هستش، مجبورم کردی لوت بدم D:

می تونم بگم، خوش اومدی یا هنوز زوده ؟

حتما" حتما" منتظر جوابت هستم (:

تا باد چنین باد...

نمیدونم کی هستی!!
یعنی موندم بین چند نفر که تو کدوم یکیشون هستی!!
به هر حال اگه این چیزی که نوشتم الهامات تو بوده حالا نصفش یا یک چهارمش یا هرچی دستت درد نکنه واقعا!! البته به نظر من که آدمم و مدعی نوشتن این متن٬ نوشته همین جا تموم میشه حالا اگه تو فکر میکنی یکی دیگه که یه وجود الهی هست و اینو نوشته دیگه قضیه کلا فرق میکنه! و در ضمن وقتی میگی از همه چی خبر داری خوب داری دیگه حتما پس سیاه کردن هیچ مفهومی نداره!!
به این وجود الهی که میگی این به قول تو مقاله رو نوشته ٬ اگه دیدیش و پیداش کردیش سلام من رو هم برسون عزیز!
تا باد چنین بادا...

عاشوراییان پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 09:17 ق.ظ http://www.ashura.ir

سایت بزرگ زنان عاشورایی با هدف معرفی ارتقای جایگاه زنان و بررسی نقش زن در سایر تمدنها، اطلاع رسانی

می کند. سایت بزرگ زنان عاشورایی با استفاده از پژوهشگران برجسته حوزه زنان فعالیت خود را در مورد معرفی

ارتقای جایگاه زن، زن در سایر تمدنها، زنان نمونه تاریخ، زنان در آینه تاریخ، فلسفه حجاب، حقوق زنان، خانواده

و زنان در عرصه انقلاب و...آغاز کرده است وبا استفاده از پژوهشگران برجسته حوزه زنان، محققان، پژوهشگران

و اساتید دانشگاه به دنبال بهتر ارائه کردن فعالیت های خود می باشد.www.ashura.ir

اینجا رو هم برید ببینید!! عالمیه برا خودش :))))

پسر نور یکشنبه 29 فروردین 1389 ساعت 07:36 ب.ظ http://farzandanenour.mihanblog.com

سلام.

چه خبرا، کجاها هستی و کجاها نیستی چیکارا میکنی و چیکارا نمیکنی؟

این دامون.... دامونه دیگه

فریده یکشنبه 29 فروردین 1389 ساعت 09:28 ب.ظ

ای بابا متنت مدعی پیدا کرد.فکرکن ببین کی برایت الهامات ارسال کرده!

:))
مدعی پیدا شد فریده جان
اما ادعاش دروغ از آب در اومد :))

پسر نور یکشنبه 29 فروردین 1389 ساعت 10:31 ب.ظ http://farzandanenour.mihanblog.com

آپیدم

اگه گفتی کیم ؟ سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1389 ساعت 12:59 ق.ظ

عمرا" اگر دروغ باشه، برین تحقیق کنید در پرونده های آکاشیک همه فایلها موجوده اون هم آپدیت شده

اوومیثم یکشنبه 4 مهر 1389 ساعت 09:31 ب.ظ

میگم منم همون احساس تو رو دارم وقتی یک بید یا پشه خودشو برای نور چراغ هلاک می کنه.

دارم سعی میکنم همه نوشته هاتو بخونم.ناراحت نشی،ولی دلم میخواد به قلبت نزدیکتر بشم.

نمیدونم...

خودتون مگه به امید همون نور ننشسته اید و انتظار نمیکشید؟
حالا طلایی نشد آبی! چه فرقی میکنه؟
مگه اعتقاد ندارید که زندگی زمینی ما سراسر رنجه؟
ها؟؟

اوومیثم یکشنبه 18 مهر 1389 ساعت 02:58 ب.ظ

بین زمینی های پشه ای و انسانی حداقل به اندازه قدشون اختلاف هست!

رنجی که خودمون انتخابش کردیم رنج نیست،قسمتی از برنامه پروازه.

رنجی که خودمون انتخاب کردیم قسمتی از زندگیمونه
زندگی روی زمین روی همین خاک...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد