پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

ترکیه۱

خوب...خیلی وقته نیستم.

راستش دلیل خیلی خاصی نداره. شاید بی علاقه گی فصلی به نوشتن علتش باشه. شاید تنبلی و شاید هم مسافرت. نمی دونم!

این چند تا پست رو دوست دارم فقط با عکس به روز کنم. طی این یه ماه و خورده ای سفرهای جالبی داشتم که بدم نمی یاد بخش کوچکی از دیدنیهای هرکدوم رو با بقیه هم شریک بشم

امیدوارم خوشتون بیاد!


عکسهای این پست و پست بعدی از آنتالیا و شهرهای اطرافش در ترکیه هست.


خوب...اینجا میرا یا اگه با اسم الانش بخوام بگم٬ دمره (Demre) است. شهریه که تقریبا در ۱۰۰ کیلومتری شهر آنتالیا قرار گرفته. میشه با تورهای مسافرتی که آنتالیا پر از اونهاست و با اتوبوسهای توریستی به اینجا سفر کرد. در طی مسیر هم از کمر (Kemer )٬ فاسیلیس (Phaselis ) و فینیکه (Finike ) عبور می کنید. تقریبا در تمام طول مسیر رفت می تونید دریا رو در سمت چپتون و جنگهای زیتون رو در سمت راستتون ببینید و لذت ببرید.

مقبره های سنگی میرا و آمفی تئاترش که در عکس بعدی می بینید از جاهای دیدنی شهر هستند. خیلی دوست ندارم وارد بحث تاریخی اینجاها بشم. فقط این رو بگم که تقریبا تمام آثار تاریخی ترکیه توسط رومیها ساخته شده. اینجا هم استثنا نیست.

در ضمن در شهر دمره میتونید از کلیسای سنت نیکولاس هم بازدید کنید. که چون بلیط ورودی کلیسا به عهده تور نبود و من هم هیچ علاقه ای به دیدن کلیساها به خصوص با یه ورودی ۱۰ لیره ای ندارم!! توش رو ندیدم.


اگه به دمره رفتید می تونید به ککوا (Kekova) هم سری بزنید. منطقه ای که جزیره ککوا در اونجا واقع شده جایی شبیه بهشته. در این منطقه دریا بین مجموعه ای جزایر کوچک و بزرگ که پوشیده از جنگل با بندرگاههای طبیعی هستند، تقسیم میشه. میشه با قایق در عرض یک ساعت به ککوا رسید. این جزیره در اثر چند تا زلزله در همین زمانهای اخیر حدود چندین متر فرونشست کرده. شهرهای ساحل شمالی کاملا تخریب شدند و زیر آب رفتند و همین باعث بوجود اومدن یه شهر غرق شده (Sunken City) شده و ترکها حتی از این بلای طبیعی هم استفاده توریستی می کنند. قایقها کفهای شیشه ای دارند که وقتی روی منطقه شهر غرق شده می رسند میشه بقایای شهر رو از اونجا دید (مثل تماشای مرجانها تو کیش!). بعد از بازدید از ککوا قایقها وسط دریا که مثل یه استخر آروم و آبی و زلاله توقف می کنند برای شنا. نمی تونم لذت شنا کردن در اونجا رو توصیف کنم. چیزی مثل رویاست. آب به خاطر بالا بودن نسبی غلظت نمکش کاملا سبکه و اصلا نیازی به تقلا برای روی آب موندن نیست! از طرفی اونقدر هم شور نیست که نشه شنا کرد. دور و برت رو جزیره های جنگلی احاطه کردند. نور خورشید آب رو طلایی کرده. و تو درست وسط اون سرزمین افسانه ای هستی! محشره! فوق العاده است. نمیشه توصیفش کرد فقط باید تجربه اش کنید!!

اینام عکس همسفرهای آلمانی و روسمون هستند!!


(یه پینوشت نوشته بودم برای این پست که دیدم مثنوی هفتاد من شد!! تصمیم گرفتم باقی عکسهای ترکیه رو هم بگذارم و بعد پینوشت رو به صورت یه پست جداگانه منتشر کنم)

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی هومن سه‌شنبه 3 شهریور 1388 ساعت 10:16 ب.ظ http://www.shereparsi.persianblog.ir

پس این مدت که نبودی رفته بودی یه سری به بهشت بزنی و برگردی .
اینقدر تعریف کردی که معلومه بهت خوش گذشته و دیگه جای سوال کردن نداره

کاپیتانی بدون هواپیما چهارشنبه 4 شهریور 1388 ساعت 04:02 ب.ظ

به به جای ما هم خالی
چقدر سفر این جاهایی رو که گفتی دوس دارم

پسرآزاد شنبه 7 شهریور 1388 ساعت 08:16 ق.ظ http://pesareazad.blogfa.com

سلام دامون عزیز

خوبی عزیز؟ ... خوش گذشت ... کجائی بابا دلم واست تنگ شده .. سوغاتی ما کو؟

سلام
من همین دور و برام!!
اما راست میگی یه مدتی نبودم
الانم دارم میرم سفر دوباره
تا یه هفته نیستم
برگشتم بهت سر میزنم
دلم برای همه بچه های تهران تنگ شده
سلام به همه برسون

شیخ بی چراغ شنبه 14 شهریور 1388 ساعت 01:10 ب.ظ http://tara65.blogsky.com

ما هم دلمون ترکیه می خواد خب....هرچند وصف العیش نصف العیش!لذت بردیم از عکسها و متعلقاتش!
به روزیم راستی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد