پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

سفر۱

اینم از مسافرت امسال!

نمیگم خوب نبود اما... یک جور تکرار کردن همه کارهایی بود که قبلا دهها بار انجام دادم.

تنها حسنش این بود که بعضی جاهای جدید را دیدم که تا به حال نرفته بودم و اینکه چند روزی تو طبیعت بودم که امسال بهار سنگ تمام گذاشته بود.

باقی چیزها همه اش تکرار بود و وقتی درون آدم غمگین باشه تکرار بیشتر آزاردهنده میشه...

به هر حال چند تا عکس میگذارم از جاهایی که رفتیم. بعضی هاش واقعا ارزش دیدن داشت.

البته بخشی از عکسها را در این پست میگذارم بقیه اش را درپستهای بعدی.



۱.این کروکی مسیر مسافرتمون هستش. از تبریز (دایره سبز) شروع میشه به سمت جنوب٬ آذرشهر٬ ٬ مهاباد٬ سردشت٬ بانه٫ بیجار٬ گرماب٬ ابهر٬ قزوین٬ کرج٬  شهسوار٬ رامسر٬ آستارا٬ اردبیل و در نهایت دوباره سرزمین مادری تبریز!




۲.یکی از روستاهای کردنشین نزدیک سردشت

سردشت در منتهاالیه جنوبی آذربایجان غربی قرار گرفته و اهالیش اکثرا کردنشین هستند. منطقه کاملا کوهستانیه و اکثر روستاها در اعماق دره ها یا در پناه دامنه کوهها بنا شده اند. خود شهر سردشت هم نمایی مثل همین روستا داره که اطرافش را کوهستانهای مرتفع و جنگل فراگرفته.




۳.آبشار شلماش- سردشت

در کنار شهر سردشت قرار گرفته. جاده اش هم آسفالته. یکی از زیباترین آبشارهایی هست که تا حالا دیدم. تقریبا سه طبقه است و در نهایت داخل یه دریاچه مانندی در کف دره میریزه. تا کنار دریاچه هم میشه پایین رفت. اطرافش کوهستانهای مرتفع و چنگله. از اون جاهایی هست که برید دیگه دلتون نمیخواد برگردید!!






نظرات 8 + ارسال نظر
خاطره سه‌شنبه 11 فروردین 1388 ساعت 12:05 ق.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام
سال نو مبارک
سال خوبی داشته باشی بدون تکرار
جاهای قشنگی رفتی
سخت میگیری!

نادر رضوی سه‌شنبه 11 فروردین 1388 ساعت 05:03 ق.ظ

سلام خانم دامون
سال نو مبارک. خیلی و قت است که شما را در وب سایت وو بلاگ عمو بهروز نمی بینم .
خیلی نگران اتان بودم . امیدوارم شاهد حضور پر سبز شما در وب سایت ایشان باشیم.
نوروز اتان پیروز
نادر رضوی

آقای رضوی عزیز
خیلی ازتون ممنونم که به یاد من بودید و لطف کردید و سر زدید
واقعا برام ارزش خیلی زیادی داشت
بنا به دلایلی که عمو بهروز خیلی خیلی عزیزم هم در جریانش هستند برای مدتی ترجیح دادم کمتر باشم. به محض اینکه شرایطم بهتر بشه قطعا دوباره مزاحم ایشون و شما دوستان عزیز میشم.
از طرف من سلام به همه برسونید در سایت عمو
سال نو شما هم مبارک

سیاوش سه‌شنبه 11 فروردین 1388 ساعت 02:30 ب.ظ http://hypericology.blogsky.com

سلااااااااااممممم .. مرسی از نظرت .. و اینکه سفرنامه ی بامزه ای بود یاد سفرهای کودکیم با خانواده افتادم و ... ولی شهسوارش کم بود .. لطفاْ دفعه بعد بیشتر باشه .. متشکرم !

هنوز به شهسوارش نرسیدم
به اونجا که رسیدم خبرت می کنم
مرسی که سر زدی

امیر محمود بازیار پنج‌شنبه 13 فروردین 1388 ساعت 09:49 ق.ظ

با سلام
سال نو مبارک
انشاالله سال خوبی در پیش داشته باشید.
یا حق...

آقای بازیار عزیز
اینقدر خوشحالم که شما رو اینجا میبینم که حد نداره
آقای رضوی و عمو بهروز هم تو این چند روز سر زدن
واقعا حس خیلی خوبیه که بدونی دوستان فراموشت نکردند
ممنونم از همگیتون...
سال نو شمام مبارک

حمید پنج‌شنبه 13 فروردین 1388 ساعت 12:21 ب.ظ

سلام.رهگذری هستم که چند دقیقه ای مهمان نوشته های زیبا و دل نشینت بودم همراه با سفری دل انگیز به شمال غرب هرگز ندیده ایران عزیزم.شاید که نه قطعا این تنها سفرم به ایران عزیز بود که در این چند سال دوری از وطن داشتم آن هم بصورت مجازی .و تفکری از نوع دیگر در نوشته هایت در باب پذیرش خوب و بد زندگی همراه با طعم بودن.بودنی که لازمه اش درک واقعیتهاست اعم از تلخ و شیرین و همراه با پذیرش مسئولیتهای کارهای درست یا غلط ما انسانها.اندیشه ای که هنوز برایم عاری از قبول واقعیتهای تلخ است واقعیتهایی که انگاری وجود نداشته اند و در کابوسی تلخ از من گذشته اند حال آنکه کابوس اصلی همین تفکر است نه واقعیتهای طی شده در مرور زمان و در اخر هر انالیز رفتار خودم توی قسمت توضیحات می نویسم کاش این کابوس پایان پذیرد....

حمید عزیز
خوشحالم که تونستید با من همراه بشید در این سفر...
امیدوارم روزی نه به صورت مجازی که در واقعیت چنین سفری رو تجربه کنید.
حمید عزیز
همونطوری که خودتون هم خیلی دقیق اشاره کردید پذیرش واقعیت اتفاقی که افتاده و قبول کردن مسئولیت هرکاری که کردیم و در نهایت قبول اینکه گذشته هیچ وقت قابل بازگشت و تکرار نیست باعث میشه کابوسهامون به پایان برسه. کار سختیه. زمان لازم داره و شجاعت و ایمان (ایمان به هرچیزی که بشه با اتکا به اون سرپا ایستاد...) اما امکان پذیره. من که دارم تلاش می کنم
چیزی که همیشه ما رو آزار میده نه اتفاقاتی که افتاده بلکه درون خود ماست. ای کاش بتونیم با درونمون کنار بیاییم...
امیدوارم بازهم بتونم از نظرات ارزشمندتون استفاده کنم

مخلص!! جمعه 28 فروردین 1388 ساعت 06:00 ب.ظ http://tabrizandme.blogfa.com/

جناب دامون،عکسهای قشنگی گرفتین.

پسرآزاد چهارشنبه 6 خرداد 1388 ساعت 08:30 ق.ظ http://pesareazad.blogfa.com

سلام دامون عزیز
به به
چه عکس هائی
من هم عکاسی رو خیلی دوست دارم

من به غرب کشور هنوز نرفتم ممنونم که منو راهنمائ یکردی

علی شنبه 29 خرداد 1389 ساعت 07:20 ب.ظ

شما فرمودید که اکثر اهالی سردشت کرد هستند
باید عرض کنم که تمام اهالی این شهرستان کرد میباشند

علی از سردشت

چون سردشت در استان آذربایجان غربی قرار گرفته منطقی هست که ترک ها هم در اونجا ساکن باشند نه؟
گرچه شما که ساکن اونجایید بهتر میدونید...
ممنون از راهنماییتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد