پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

پرواز شامگاهی درناها

تنها آن کس که کارد می کشد اسحاق را بدست می آورد.

شروع

شروع شد

مبارزه علنی از امروز شروع شد

سخت تر از اونی هست که فکرشو می کردم

پس

باید قویتر از اونی باشم که تصورشو میکردم

همین

نظرات 3 + ارسال نظر
تبسم پنج‌شنبه 24 آبان 1386 ساعت 05:53 ب.ظ http://www.nightcharm.blogfa.com/

اول

خاطره جمعه 25 آبان 1386 ساعت 09:56 ق.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام
مبازره همیشه سخته
اما مهم اینه که بدونیم چرا مبارزه میکنیم
مهم اینه که بعدا از این مبارزه پشیمون نشیم
میدونی گاهی بعد از برد در مبارزه پشیمون میشیم که چرا بردیم!!

سیاوش شنبه 26 آبان 1386 ساعت 02:55 ق.ظ http://khargh.blogsky.com

درود بر تو دامون .. درود .. باور نمی کردم روزی چنین باورها و چنین قدرت و خیزش و انقلابی را در چنین دوره و برهه ای از کسی ببینم . آنقدر خوشحالم و آنقدر می ستایمت از این بابت که قابل توصیف نیست . درود بر تو رفیق .. ای کاش زمان و فرصت هم اندیشی و بحثی پیدا کنیم . حرفهای زیادی برایت دارم . هر کاری از دستم بر آید برایت انجام می دهم . حرکت اعتراضی ات در قبال این جامعه ی نفرت آور و این مردم خفته ی بزدل اهل تکرار و بلعیدن با جان و دل هزار بار جویده شده ها برایم بسیار ستودنی ست و نایاب . حتی نزدیک ترین دوستانم با چنین ضرباهنگ آشنا و دوست داشتنی ای با من همگام نبوده اند . هرچند کار من هنوز شناخت و رنج بردن و روشهای اعتراضی خاموش و کم اثر است . تنها چون یک شکارچی کمین نشسته ام و انتظار می کشم . دامون عزیز رنج و دردت دو صد چندان خواهد شد چون بسیار می فهمی و رنج می بری و مبهوت خواهی ماند بارها .. از رکود و تکرار و تعفن ! از انسان ستیزی و تحمل نکردن یک مخالف .. یک انسان با درک و شناخت و مسیری متمایز برای لحظه ای . عین جملاتت درد من بود در چند سال پیش که البته هنوز و همیشه انگار خواهد بود . زمان انصراف از دانشگاه . زمان آشنایی و مراوده با کسانی که مورد تایید اخلاقی و ارزشی جامعه و خانواده نبودند .. در این جهان باژگونه همه چیزی را باید به گونه ای دیگر نگریست و ارزیابی کرد .
و آخ امان از این جملات کلیشه ای ای که برای هر کسی و هر جایی می توان استفاده کرد و به کار میره ! نفس مبارزه در این دنیا آنقدر زیباست که خود توجیه گر کل مسیر و نتیجه خواهد شد ...
در هر صورت چند نکته رو من باب انتقال تجربه عرض کنم دامون عزیز نکته ی بسیار حساسی ست .. زمانی که اندیشه و شخصیت و فهمت مستقل و البته متفاوت شد تن تو برای تحقق بخشیدن به این درک و فهم و خواست متمایز نیاز به استقلال دارد . از هم اکنون زمینه های استقلال کامل را فراهم کن که در جامعه ی ما با پول و خانه و درآمد مستقل و مجزا و البته به سختی تعریف می شود . حال نگاه و حرف مردم و آشنایان به سمتی دیگر .. ولی فراموش نکن اینو . نفرت و شکنجه ی این روزهای من از خود سانسوری های به اجبار و یا نهایتا بحث و دعواها با خانواده ی دیگر غیر قابل تحمل و جامعه ی ... اوووووووووهههههههه .. کاش حرف بزنیم به زودی ... پاینده باشی رفیق . همیشه به یاد و دنبال نتیجه ی کارت هستم ! اوه حالا کی بیشتر حرف زد ؟ !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد